ما و چهرههای انقلاب؛ حقی که به گردن ماست
یادداشت/محمدصادق شهبازی
وقتی از چهرههای انقلاب و مشخصاً جبههٔ فرهنگی انقلاب سخن میگوییم، مهمترین مسئله نسبتی است که ما با این چهرهها برقرار خواهیم کرد. چه اینکه جبههٔ معارض انقلاب، بر اساس استفاده از ظرفیتهای مختلف چهرههای خود، چهرهسازی و… هویت و سازمان جبههٔ خود را شکل داده است.
- حقی که به گردن ماست…
بر این اساس ما با چهرههای جبههٔ فرهنگی انقلاب کبیر اسلامی نسبتهای متفاوتی برقرار میکنیم و حضور آنها ظرفیتهای مختلفی برای ما ایجاد میکند:
۱- هویت دادن به جبهه و سامان دادن تصویر دیگران از ما
وقتی یکسری چهرهها که هر یک در یک حوزهٔ خاص، نخبگی ویژه دارند (نخبگی در معنای پیشرو بودن، فهم و درک شرایط پیش از بقیه و به راه انداختن بقیه نه تعاریف و شاخصهای رایج نخبگی)، بهعنوان محور جبههٔ خودی به اعضای جبهه، مردم، جبههٔ مقابل و… معرفی میشوند، هویت جبههٔ مشخصشده و مرزبندیهای ذهنی بهصورت مجسم و عینی مشخص میشود.
۲-نمایش جامعیت و گستردگی جبههٔ فرهنگی انقلاب
نمایش گستردگی جبههٔ فرهنگی انقلاب خود مسئلهٔ مهمی است که باعث میشود هم عناصر جبهه احساس دلگرمی کنند هم مخاطبین آن و مردم عادی احساس جدیت از این جبهه داشته باشند و هم جبهههای معارض و رقیب احساس قوت و شکستناپذیر بودن این جبهه را بیابند. البته این جبههسازی بیضابطه نیس، با عدم فروکاستن کثرت گفتمانی آن به موارد معدود ضمن عدم تشتت صورت میگیرد. منطق این جبههسازی بر اساس پایبندی به اسلام ناب در عمل و مقابله با اسلام آمریکایی با محوریت عرصهی فرهنگ شکلگرفته است، در قلهٔ این جبهه افرادی نظیر امام خمینی و امام خامنهای ایستادهاند، دیگران به میزان نزدیکیشان به این معیار بهصورت کلی یا در حوزههای خاص موردتوجه واقع میشوند. بدینصورت هر تیپ مخاطب با یک فضای خاص و چهرههایی که در این چارچوب هستند میتوانند جذبشده یا مورد خطاب واقع شوند. بر این مبنا خودی نشان دادن بعضی چهرههای محل دعوا که هویت اصلیشان در جبههٔ فرهنگی انقلاب تعریف میشود و افتراق ایجاد کردن بین جبهههای معارض و رقیب که به دنبال جذب و از خود کردن آنها یا حداقل جذب مخاطب بهوسیلهٔ آنها هستند. اهمیت مییابد.
۳-جذب با چهرهها
با این محوریت، بهجای نقصهای افراد سطوح پایینتر جبهه کمال و افقهای بالاتر جبهه نمایش داده میشود. فرصت جذب و ایجاد جذابیت برای جبهه فراهم آورده میشود.
۴-ظرفیتسازی و احیای ظرفیتهای مغفول
با محوریت این چهرهها میتوان از یکسو ظرفیتهای جدیدی برای جبههٔ انقلاب فراهم ساخت و از سوی دیگر بخشی از ظرفیتهای مغفول را احیا کرد.
البته باید توجه کرد که این چهرهها در چارچوب معیار انقلاب ازلحاظ نظری، عملی و… موردتوجه هستند.
- راهکارهای عملی استفاده از ظرفیت چهرههای جبههٔ فرهنگی انقلاب
بر این مبنا فرصتهای زیادی چه در سطح ملی چه در سطح منطقهای و چه در قالب گروهها، قالبها و … در جبههٔ انقلاب موجود است:
۱-معرفی، نقد و توزیع محصولات
مهمترین مسئله معرفی و توزیع محصولات یا نشر اندیشهٔ آاین چهرهها در چارچوبهای معیار انقلاب اسلامی ست، چه اینکه رویکرد شعاری و تقویمی در مورد رهبران انقلاب نیز موجب تهی شدن هویت و هدف اصلی آنان شده است، نظیر نشر عکس رهبری بدون جمله یا راهبرد در معابر عمومی، فضای مجازی و… یا بنر کردن اسم سالهای انتخابی ایشان یا تقلیل نمادهای انقلاب اسلامی روی اسکناسها به تصویر بیروح و تزیینی از امام و… . بر این مبنا کتب، آثار ادبی نظیر شعر، طنز، رمان، محصولات هنری نظیر فیلم، عکس، نقاشی و… میتواند موردتوجه قرار بگیرد. بسیاری اوقات هست که ما با سانسور مطلق و بیعدالتی رسانهای روبهرو هستیم که در توافق نانوشته سعی در ندیدن جبههٔ فرهنگی انقلاب دارند. در چنین شرایطی یکی از راهکارهای جدی دیده شدن این آثار نقد آنهاست که به بهانهٔ جنجال درستشده حول آن میتوان به معرفی این آثار پرداخت. نمونههای کارهای ممکن ازایندست میتواند چنین باشد:
الف) توزیع منظم آثار: بهصورت نمونه پخش فیلمهای تولیدشده چهرهها نظیر جشنواره مردمی فیلم عمار یا اقدامات توزیعی دیگر، مثلاً چند سال پیش ۲ نفر از فعالان دانشجویی دانشگاه علم و صنعت بهصورت منظم و کوچک هر هفته در مکانی پررفتوآمد و درزمانی که اکثر دانشجویان در کف دانشگاه در حال رفتوآمد بودند یک کتاب، یک مجله و یک لوح فشرده به فروش میرساندند و هر هفته موضوع و نوع محصول را تغیر میدادند، مثلاً یک هفته یک رمان و سخنرانی اخلاقی و مجلهٔ فرهنگی عمومی، هفتهٔ بعد یک کتاب اندیشهای، یک سخنرانی انقلابی و مجلهٔ دفاع مقدس و… یا تشکل دیگری در دانشکدهٔ علوم اجتماعی دانشگاه علامه فروش ثابت آثار اصلی جبههٔ فرهنگی انقلاب را در دفتر خود شکل داده بود. یکی از فعالان یک مجموعهٔ قرآنی در دانشگاه صنعتی شاهرود با خرید یک کولهپشتی به سراغ افراد مختلف دانشگاه میرفت و به فروش آثار مکتوب جبههٔ انقلاب میپرداخت. بیتوجهی به این حرکت مهم موجب شده مهمترین محصولات جبههٔ فرهنگی انقلاب که نیاز اصلی افراد جبهه را نیز تأمین میکند، دیده نشوند نظیر ۳ کتاب علوم اجتماعی حسن رحیمپور.
ب) معرفی منظم این آثار: از معرفی منظم این آثار دربردهای عمومی، نشریات، پایگاهها، گروههای میلی و برنامههای موبایلی تا معرفی منظم در مسجد، نماز جمعه، مکانهای عمومی در قالب استفاده از تریبون بهوسیله امامجمعه و جماعت یا افراد عادی، شکل دادن برنامهٔ معرفی و بازخوانی و… یک نمونه اقدامات ممکن است.
ج) ایجاد رویداد برای مصرف آثار: از حلقهٔ مطالعاتی با موضوع آثار یا حتی چهرههای خاص تا شکل دادن نمایشگاه عکس، کاریکاتور و… تا پخش فیلم و هر رویدادی که میتواند زمینه برای مصرف مستقیم این آثار فراهم کند، میتواند موردتوجه باشد.
د) برگزاری جلسهٔ نقد و رونمایی: یکی از کارهای کمهزینه ولی مؤثر که هم دلگرمی به تولیدکنندگان آثار میدهد، هم فرصت برگزاری رویداد و برنامه برای فعالان فرهنگی ایجاد میکند، هم خاصیت تولید خبر و رسانهای شدن دارد و هم در صورت همراه شدن با نقد و ارزیابی جذابیت برای جذب مخاطب ایجاد میکند، برگزاری جلسات رونمایی و نقد محصولات است. میتوان با یا بدون حضور تولیدکننده، با حضور چهرههای دیگر برای نقد یا بهصورت تریبون آزاد و… بهصورت رسمی یا بهصورت گعده و… این نوع جلسات را برگزار کرد.
۲- محوریت دادن به چهرهها
الف) نمادسازی از چهرهها
باید نمادهایی از این چهرهها درحرکتهای دانشجویی، فرهنگی، رسانهای، اندیشهای، هنری و… موجود باشد. از نصب تصاویر و نشر مطالب مربوط به چهرههای مختلف این جبهه در برد، نشریه و پایگاههای اینترنتی تا ارجاع دادن به آنان، اندیشه یا محصولاتشان، معرفی مجموعههای مختلف با ارجاع به آنان و… مثلاً در معرفی یک مجموعه دانشجویی اولین مواجههٔ افراد این چهرهها باشد، نظیر استفاده از تصاویر بزرگ و جملات این افراد.
ب) حمایت از اقدامات و تولیدات: بسیاری اوقات موضعگیری یا حمایت از تولیدات جبههٔ فرهنگی انقلاب، بهویژه آنها که جبهههای معارض و رقیب استراتژی ندیدن یا تخریب آنها را پیشگرفتهاند مثل حاشیهها علیه فیلمهای مسعود دهنمکی اقدامی مؤثر است. تقدیر هرازگاه از اقدامات خوب عناصر و مراکز یا محصولات جبههٔ فرهنگی در قالب صدور بیانیه و… اقدام خوبی است، مثلاً با صدور بیانیه یا طومار و… از یک اثر خوب تقدیر بشود.
ج) بزرگداشت عناصر و مراکز خوب بهویژه در مناطق: گذشته از آثار بزرگداشت عناصر و مراکز نیز کار مهمی است که هم موجب شناخته شدن آنها و هم موجب دلگرمی آنهاست، به تبع شناخته شدن هم ظرفیتهایی مثل توجه مسئولین را برای ان افراد یا مجموعهها یا این منطقه فراهم میآورد. بهویژه در مناطق و چهرههای غیر مرکز نشین این مسئله اهمیت دوچندان دارد. مثلاً در یک شهر یا استان یا… به بزرگداشت و معرفی ظرفیتهایی مثل شاعران، نویسندگان، حتی فعالان علمی، فناوری و صنعتی، خانوادههای شهدا و جانبازان، فعالان مردمی جنگ مثل جمعآوری کمک، تبلیغات و… در شهرها، فعالان فرهنگی، چهرههای اندیشهای و علوم انسانی و… برای چنین مراسمهایی میتوان با حضور چهرههایی مطرحتر، چهرههایی مثل امامجمعه، فعالان فرهنگی، چهرههای شاخص انقلاب و جنگ یا بدون حضور آنها حتی بدون حضور عناصر و افراد دیگر جبعع این کار را شکل داد.
د) معرفی و دنبال کردن پروژههای چهرهها: بسیاری از چهرههای جبههٔ فرهنگی بهویژه در حوزهٔ اندیشه و علوم انسانی پروژههای فکری و فرهنگی دارند، مثلاً یکی به دنبال تولید فلسفهٔ علوم مختلف است، یکی به دنبال بازخوانی تاریخ شفاهی فعالان فرهنگی انقلاب در دههٔ ۶۰، یکی به دنبال بازخوانی اجتماعی دفاع مقدس، یکی به دنبال بازخوانی نواندیشی دینی در ایران و… این پروژههای فکری احتیاج به افرادی دارد که با دنبال کردن آن پروژه و فرد را به مکتب تبدیل کنند چنانکه در علوم انسانی و علوم اجتماعی غربی مکاتب مختلف نظیر فرانکفورت، شیکاگو، وین و… به همین صورت شکلگرفته است.
ه) تاریخ شفاهی جبههٔ فرهنگی انقلاب: یک راه بزرگداشت و ثبت تجربیات چهرههای جبههٔ فرهنگی انقلاب بهویژه پیشکسوتها ثبت تاریخ شفاهی آنهاست که میتواند در هر شهر، منطقه، حوزهٔ تخصصی و… صورت بپذیرد. از یک ضبطصوت ساده تا فیلمبرداری حتی با موبایل و… میتوان به این کار همت گماشت. البته مهم انتشار این تاریخهاست. واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبههی فرهنگی انقلاب (راه) در حال انجام این کار دربارهٔ فعالیتهای فرهنگی دههٔ ۶۰ است و از سایر حرکتهای مرتبط با تاریخ شفاهی نیز حمایتهای مادی، معنوی، آموزشی و… به عمل میآورد. هم عناصر و هم مراکز در این چارچوب محوریت دارند.
و) تبدیل آثار، عناصر و مراکز به موضوع فعالیتهای هنری و ادبی: بسیاری از آثار، عناصر و مراکز فرازوفرودهای متعددی دارند که برای ثبت، ماندگاری و ارتباطگیری همگان با آنیکی از بهترین راهها تبدیل این موارد به موضوع فعالیتهای هنری و ادبی است، اینکه رهبری میگویند اگر شاعر بودند در مدح امثال آقایان سرهنگی، بهبودی و قدمی به خاطر ثبت عالمانه و هنری دفاع مقدس شعر میسرودند، درس برای فعالان جبههٔ فرهنگی است که باید این اقدامات ماندگار شود.
ز) تبدیل آثار، عناصر و مراکز به موضوع پژوهشهای علمی: یکراه ماندگاری و ارتباط برقرار کردن محیطهای علمی داخلی و حتی جهانی، تبدیل این موارد به موضوع پایاننامه، مقاله، پژوهش علمی و… است. علم اساساً با تبیین واقعیت و تبدیل آنان به چارچوب نظری شکلگرفته است. مارکس دربارهٔ آلمان قرن ۱۹ سخن گفته، دورکهایم از پاریس قرن ۱۸، فوکو فرانسه دههٔ ۶۰ و ۷۰ و… نظریهپردازان کلاسیک و مدرن بر همین مبنا در علوم اجتماعی و سایر علوم سخن گفتهاند. تجربیات انسان انقلاب کبیر اسلامی و جبههٔ فرهنگی انقلاب بر همین مبنا باید با نگاه علمی تبیین شود، از تجربهٔ جهاد سازندگی در توسعهٔ کشور و محرومیتزدایی تا مشارکت زنان در پشتیبانی جنگ، چالشهای مقابله با روشنفکران در محیط دانشگاهی، تأثیر حضور محجبهٔ زنان درصحنه در بسیج و به صحنه آوردن مردم در انقلاب و صحنههای پسازآن، اثر افرادی نظیر حاجی بخشی و عمو حسن در تهییج رزمندگان و نحوهٔ بازتولید آن و صدها هزار موضوع دیگر میتوانند سرفصل این مطالعات و پژوهشها باشد.
ه) چهرهسازی: بسیاری افراد و چهرههای جبههی فرهنگی هستند که ظرفیتهای زیادی دارند، چه در پیشکسوتها و نسل اول و دوم انقلاب و چه در جوانان و نوجوانان نسل سومی و چهارمی که باید به چهرهسازی انها ذیل چهرههای معروفتر و جدیتر همت گماشت. اساساً هرچه جبههی انقلاب چهرههای بیشتری داشته باشد ظرفیت بیشتری برای آن ایجاد میشود، البته باید مواظب بود، تا چهرههای جوان و نوجوان را بیش از حدی که هستند مورد توجه قرار نداد و زمینی عجب و… آنها را فراهم نیاورد. این چهرهها باید بدانند اگر به کارها یا خود آنها توجه میشود ذیل چهرههای اصلی انقلاب است و آنها در مسیر شدن هستند.
***
- یک تجربهٔ در استفاده از چهرههای جبههٔ انقلاب برای نمایش گستردگی جبهه و نمادسازی از چهرهها
چند سال پیش بچههای بسیج دانشجویی یکی از دانشکدهٔ فنی تهران به این نیاز رسیده بودند که بسیج را با چهرههای جبههٔ انقلاب معرفی کنند، از جانب دیگر یک تشکل دانشجویی تجدیدنظرطلب در دانشکده از اردوی ورودی تا برد و… چهرههایی از جبههٔ خود و همینطور چهرههایی از جبههٔ انقلاب که میخواستند تصاحب کنند نظیر مرحوم شریعتی و طالقانی را مدام استفاده میکردند. بسیج دانشجویی دانشکده بر این مبنا با قرار دادن شاخصهایی چهرههایی را انتخاب کرد و تصاویر آنها را در بسیج نصب کرد و بنای استفاده از ان را در برد، نشریه و… گذاشته بودند. بعضی شاخصهای انتخاب چنین بودند: چهرههای وجیهالمله و مورد تأیید حزبالله و ترجیحاً غیر محل دعوا و جناحی (دارای فراگیری) باشند. نمود بیرونی مناسب برای مخاطب داشته باشند و دیده شوند یعنی کفی از معروف بودن را داشته باشند، یا اگر چهرههای غیر معروف بهکاربرده میشوند، در کنار چهرههای معروفتر باشند تا دیده شوند. ترجیحاً شهید یا مرحوم باشند که کمتر محل دعوا قرار گیرند اما زندههای مهم هم درون آنها باشند. قدرت طرح گفتمان انقلاب را داشته باشند، یعنی داشتن فلان عالم یا ژورنالیست خوب مهم نیست کسی مهم است که تفاوت خط امام و انقلاب را با بقیه نشان بدهد مال جبههٔ ما معرفی کردن آن چهره مهم باشد، یعنی از خود کردن طرف موضوعیت داشته باشد. برای محیط دانشجویی حرف داشته باشد، یکی از علما یا شهدا باشد یا نباشد، مهم نیست این اثرگذاری مهم است که ممکن است محیط به محیط فرق کند مثلاً شهید بهنام محمدی به درد محیط دانشآموزی میخورد نه دانشجویی یا شهید عبدی یا غنیپور در یک محیط مسجدی جذابیت دارد ولی در یک محیط دانشجویی احمدیروشن، رجببیگی، شهریاری و… . نباید تعداد بالا موجب شلوغی شود، بهگونهای باشد که هر یک قابلتوجه باشد اگر شلوغتر بشود دیگر شهید میشود. بهصورت نمونه چنین افرادی انتخابشده بودند:
۱.فکری، معرفتی و مبنایی: مطهری، بهشتی، باهنر، طالقانی، مصباح، رحیمپور، جعفری، جوادی آملی، شریعتی، عباسی، پناهیان و وحید جلیلی.
۲.ادبی: آل احمد، سید مهدی شجاعی، امیرخانی، قزوه، سید حسن حسینی، هراتی و امینپور.
۳.هنری: حاتمیکیا، ملاقلیپور، دهنمکی، میرکریمی، طالبزاده، طالبی، آوینی و سهیل کریمی.
۴.علم و فناوری: کاظمی آشتیانی، شهریاری، علیمحمدی، رضایینژاد، احمدی روشن و تهرانی مقدم.
۵.شهدا: رجببیگی، رجایی، همت، باکری، متوسلیان، چمران و دیالمه.
۶.علما: نوری همدانی، شیخ فضلالله و آقا نورالله اصفهانی.
۷.چهرههای شاخص جهان اسلام و مستضعفین: مغنیه، نصرالله، فتحی شقاقی، احمد یاسین، محمدباقر صدر، امام موسی صدر، سید جمال، مالکوم ایکس و چاوز.
۸.ورزشی: تختی.