آیا منابع عمومی باید هزینه همپیمانی و ایجاد شرکت مشترک میان بخش خصوصی با کمپانیهای غربی را بدهد؟
به گزارش عدالتخواهان رفسنجان؛ در جامعهای زندگی میکنیم که نفت یکی از مهمترین و موثرترین متغیرهایی است که شئون مختلف حیات اجتماعیمان را شکل میدهد. روابط قدرت، قشربندی و هنجارهای اجتماعی بسیاری مستقیما یا با واسطه اندکی تحت تاثیر نفت شکل میگیرد. ما با نفت خو کردهایم. همه چیزمان کم و بیش بوی نفت میدهد و در نسبت با آن سامان مییابد. بخش قابل توجهی از ساخت امر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ما کم و بیش عبارت است از نفت به مثابه ماده بعلاوه سیاست و جامعه و فرهنگ به مثابه صورت. چرا از واقعیت های حوزه نفت و انرژی بر روابط اجتماعی و بالعکس کمتر حرف زده میشود؟ آنچه تاکنون در رسانه ها مطرح شده جزئیات متن قرارداد موسوم به IPC بوده اما از کلیات آن و فرامتن آن کمتر حرف به میان آمده است. مهمترین اشکال این قرارداد عدم توجه به جایگاه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نفت است. توجهی به نقش این قرارداد در تحولات آینده کشور نشده است. فرامتن آن نقشی است که برای شرکت های خصوصی ایرانی قائل شده است. مطابق این مدل، قراردادهای نفتی میان شرکت ملی نفت ایران و شرکتی با عنوان (operating company joint joc) بسته میشود. این کمپانی از یک شرکت بخش خصوصی ایرانی و یک شرکت خارجی تشکیل شده است. این تقریبا مهمترین نقطه ای است که دست اندرکاران طراحی این قرارداد آن را به عنوان مزیت نسبی این قرارداد مطرح کرده اند. طراحان این قرارداد معتقدند در این فرایند برد- برد(!!!) امتیازاتی به طرف مقابل بدهند و در ازا آن امتیازاتی از جمله مهمترین آنها مشارکت طرف ایرانی است را دریافت کنند. اما امتیازات این قرارداد به شرکت ملی نفت نمیرسد بلکه به شرکت های بخش خصوصی میرسد آن هم شرکت هایی که با شرکت های خارجی، یک کمپانی تشکیل داده اند. به عبارت دیگر هزینه عقد این قرارداد را شرکت ملی نفت از منابع عمومی میدهد و فایده نسیه و ادعایی آن در صورت تحقق برای بخش خصوصی است.
حدود دو دهه قبل، رهبر انقلاب در بیانات قابل تأملی ،کوششهایی دامنهدار و اساسا در پی بوجود آوردن یک طبقه مرفه و ممتاز را چنین تشریح میکنند: «کسانی هستند که تلاش میکنند و حقیقتا در صدد این هستند که طبقه ممتاز جدیدی در نظام جمهوری اسلامی بوجود آورند. به خاطر انتخابها و انتصابها و زرنگیها و دست و پاداریها و مشرف بودن بر مراکز ثروت و از طریق نامشروعی که با زرنگی آن را یاد گرفتهاند به اموال عمومی دست بیاندازند و یک طبقه جدید- طبقه ممتازان و مرفهان بیدرد- درست کنند.»
ایشان تضاد تاریخی-اجتماعی انقلاب اسلامی با طبقه مرفه جدید را این چنین تشریح میکنند: «نظام اسلامی، با مرفهان بیدرد و معارض و مخل آن طور برخورد سختی کرد،حال از درون شکم نظام اسلامی یک طبقه مرفه بیدرد جدید طلوع کند، مگر این شدنی است؟»
این تنها یک فراز از سخنان رهبر انقلاب نیست. منطق کلی نگرشی است که به باز تولید مداوم گفتمان عدالتخواهی و مفاهیمی مانند مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، مبارزه با اشرافیت در ادبیات ایشان منتهی میشود.
ایجاد و گسترش شرکت های خصوصی نفتی آن هم با هزینههای عمومی چه پیامدهای فرهنگی و اجتماعی خواهد داشت؟ آیا منابع عمومی باید هزینه همپیمانی و ایجاد شرکت مشترک میان بخش خصوصی با کمپانیهای غربی را بدهد؟ این کمپانیها در آینده چه تاثیراتی بر فرهنگ، اجتماع و سیاست این مرز و بوم خواهد داشت؟
انتهای پیام/