چرا باید تحریمها حقوقی و یکجا برداشته شود؟
رهبر انقلاب در روز اول سال ۱۳۹۴ در حرم رضوی نکتهای مهم درباره چگونگی لغو تحریمها در توافق نهایی متذکر شدند ایشان تاکید کردند: «اینکه آمریکاییها تکرار میکنند که «ما قرارداد با ایران میبندیم، بعد نگاه میکنیم ببینیم اگر به قرارداد عمل کردند تحریمها را برمیداریم» این حرف حرف غلط و غیر قابل قبولی است؛ این را ما قبول نداریم. رفع تحریمها جزو موضوعات مذاکره است، نه نتیجهی مذاکرات؛ آن کسانی که دستاندرکار هستند، فرق این دو را بخوبی میفهمند. این یک خدعهی آمریکایی است که میگویند قرارداد میبندیم، نگاه میکنیم به رفتارها، بعد تحریمها را برمیداریم! اینجوری نیست؛ همینطور که مسئولین ما صریحاً گفتهاند و رئیسجمهور محترم صریحاً گفت، رفع تحریمها باید بدون هیچ فاصلهای در هنگام رسیدن به توافق انجام بگیرد، یعنی رفع تحریم جزء توافق است نه چیزی مترتّب بر توافق»
چرا باید تحریمها به صورت یکجا و آن هم بلافاصله در زمان توافق رخ دهد؟ این سئوال مهمی است که پاسخ آن در مذاکرات بسیار تعیین کننده خواهد بود.
هدف دولت از پیگیری مذاکرات که بارها نیز از سوی دولتمردان بیان شده است، رفع تحریمهای ظالمانه اعمال شده علیه ملت ایران است. این تحریمها در نوع خود بیسابقهترین تحریمهای اقتصادی است که بر دولتی در عرصه بینالملل تاکنون اعمال شده.
دولت یکی از علل وضعیت نابسامان اقتصادی را تحریمها میداند و برای همین بر این عقیده است که تا زمانی که تحریمها برداشته نشود، نمیتوان وضعیت اقتصاد را بهبود بخشید. این نگاه بارها و در قالبهای مختلف از زبان مردان اقتصادی دولت بیان شده است. پس میتوان گفت که دولت میخواهد با رفع تحریمها در فضای اقتصادی کشور تغییری ایجاد کند. در این مجال نمیخواهیم به درستی یا نادرستی این نگاه بپردازیم. بلکه میخواهیم بررسی کنیم در چه صورتی برداشته شدن تحریمها منجر به ایجاد تغییر در وضعیت اقتصادی کشور میشود.
مهمترین مشکلاتی که تحریمها برای اقتصاد کشور به وجود آوردهاند را میتوان اینگونه برشمرد:
• عدم توانایی فروش نفت بیش از حد مشخص شده در توافق ژنو و از آن مهمتر عدم دسترسی به پولهای حاصل از فروش نفت. این مشکل نیز به دلیل تحریمهای نفتی و نیز تحریم بانک مرکزی ایران توسط دولت آمریکا به وجود آمده است. در نتیجه این مشکل دولت نمیتواند درآمدهای نفتی را به داخل کشور منتقل کرده و از آن برای مسایل داخلی استفاده کند. در نتیجه طرحهای ملی و عمرانی دچار اختلال شده است.
• عدم سرمایهگذاری خارجی در بخشهای مهم اقتصاد ایران همچون صنعت نفت و گاز، صنایع بزرگ و مادر به دلیل دو نوع تحریمها که یکی تحریم بودن این صنایع از سوی آمریکاست (مانند صنعت نفت و گاز) و دیگری ریسک بالا و مشکلات نقل و انتقالات پول ناشی از تحریمهای بانکی.
• ترس بانکهای معتبر بینالمللی و خارجی از همکاری با نظام بانکی ایران که ناشی از تحریمهای اعمال شده بر نظام بانکی کشور از سوی دولت آمریکاست. بنا بر این تحریمها، در صورت همکاری بانکهای خارجی، تنبیههای بسیار سنگینی در انتظار آنها خواهد بود. مانند بانک پاریباس فرانسه که نزدیک به ۹ میلیارد دلار جریمه شد. این مشکل باعث میشود بانکهای ما نتوانند ضمانتنامه صادر کرده و یا اسناد اعتباری گشایش کنند. همچنین مشکلات ناشی از عدم ارایه خدمات بانکی مانند سوئیفت به بانکهای ایرانی که تعاملات بینبانکی را برای آنها مشکل کرده است. در نتیجه این مشکلات در مسیر تجارت خارجی کشور اختلالات زیادی به وجود آمده است.
• و…
مشکلات فوق ناشی از تحریمهایی است که در طول ۸ سال اخیر و خصوصا ۴ سال گذشته ایجاد شده است. حال سئوال این است که تحریمها چگونه برداشته شود که مشکلات فوق نیز برطرف شود؟ به عبارت دیگر در چه صورتی سرمایهگذاری خارجی در کشور رخ خواهد داد؟ در چه صورتی بانکهای خارجی و معتبر بینالمللی ترسی از همکاری با نظام بانکی ایران نخواهند داشت؟ در چه صورتی دولت میتواند نفت بیشتری بفروشد و به درآمدهای حاصل از فروش نفت دسترسی داشته باشد؟
ابتدا باید چند نکته را متذکر شد. این نکات بر اساس تجربهای است که از توافق ژنو و شیوه اجرایی شدن آن به دست آمده است.
دولت آمریکا قابل اعتماد نبوده و به صورت مستمر تلاش میکند تا از حربه تحریمها استفاده کند و امتیاز بیشتری از ایران بگیرد. این مطلب را بارها مقامات مختلف آمریکایی از جمله کری، شرمن و مهمتر از آنها دیوید کوهن بیان کرده است. وی در جلسه استماع کنگره تاکید کرده که ساختمان تحریمها پابرجا خواهد ماند. در نتیجه انتظار کارشکنی دولت آمریکا در مسیر رفع تحریمها را باید داشت. بنا بر بهانههای مختلف اجرایی، سیاسی و فنی. میتوان نمونههای زیادی از توافق ژنو را بیان کرد که در آن دولت آمریکا تلاش کرد تا حداقل فایده به ایران رسد. پس باید به نوعی تحریمها برداشته شود که دولت آمریکا نتواند بعد از آن به بهانههای مختلف در مسیر اقتصاد ایران کارشکنی کند.
نکته دوم پیچیدگی و در هم تنیده بودن ساختار تحریمهاست. بررسیها نشان میدهد که ساختار تحریمها همانند یک شبکه تار عنکبوتی شده است که در هم تنیده و گستردگی زیادی دارد. آمریکا تلاش کرده است که این شبکه تار عنکبوتی را دور ایران ایجاد کند تا هر فعال و بازیگر اقتصادی که بخواهد با ایران همکاری اقتصادی انجام دهد، نتواند به راحتی این کار را انجام داده و احتمال برخورد کردن با این تار عنکبوتی تحریمها را داشته باشد. این وضعیت سبب میشود تا بازیگران اقتصادی به مرور زمان معادلات حاکم بر تصمیمگیری خود را متناسب با این تارعنکبوتی تنظیم کنند و خودشان را با آن وفق دهند. برای همین است که نهادهای اقتصادی بینالمللی ریسک اقتصادی ایران را بالا اعلام میکنند. در نتیجه در اذهان بازیگران اقتصادی ریسک همکاری اقتصادی با ایران بالاست.
در توافق ژنو تنها چند نقطه کوچک از این تارعنکبوتی تعلیق شد. این تعلیقها آنچنان که تصور میشد برای اقتصاد ایران کارگشا نبود. در شبکه تار عنکبوتی تحریمها، قوانین مختلف به صورت لایههای مختلف یکدیگر را تقویت کرده است. در نتیجه یک مورد تحریمی با قوانین متعدد دیگر تقویت میشود.
برای مثال در موضوع عدم دسترسی به پولهای حاصل از فروش نفت، قانون اختیارات دفاع ملی ۲۰۱۲ و قانون کاهش تهدید ایران و حقوق بشر سوریه و یکی از دستورات اجرایی رئیس جمهور نقش دارد. یا در تحریم تولید نفت و گاز در ایران قانون قدیمی ISA که به سال ۱۹۹۶ برمیگردد، قانون جامع تحریم ایران و قانون کاهش تهدید ایران نقش دارد. این لایهبندی و به هم پیچیدگی سبب میشود تا تعلیق یک نقطه و عدم لغو حقوقی آن اثر زیادی بر فضای عمومی تحریم نداشته باشد.
برای مثال در توافق ژنو قرار شد تا فشارهای آمریکا برای کاهش یافتن فروش نفت ایران متوقف شود. این بند به معنای تعلیق موقت اجرای قانون اختیارات دفاع ملی آمریکا (NDAA) بود. اما برخی فکر کردند این به معنای دسترسی به پولهای نفتی نیز هست. اما دسترسی به پولهای نفتی بر اساس قانون کاهش تهدید ایران و حقوق بشر سوریه قطع شده بود. در نتیجه در حالیکه نفت به فروش میرسید اما به پولهای نفتی دسترسی وجود نداشت. از طرف دیگر تحریم بانک مرکزی نیز هنوز پابرجا بود و هنوز به منابع بلوکه شده در خارج از کشور نیز دسترسی وجود نداشت. در نتیجه این تعلیق تحریم که در ژنو صورت گرفت اثر مهمی بر اقتصاد کشور نداشت. یعنی دولت ایران نتوانست از فروش نفت خود درآمدی داشته باشد تا بر اساس آن بتواند در اقتصاد عملکردی داشته باشد.
یا مثال دیگر در توافق ژنو مبلغی معینی بود که قرار شد از محل پولهای نفت به ایران داده شود. اما در انتقال این پولها به ایران چند اتفاق افتاد. اول اینکه این پول به دلار در اختیار بانک مرکزی ایران قرار نگرفت. علتش نیز این بود که بانک مرکزی ایران هنوز از سوی آمریکا تحریم بود و کسی اجازه انجام تراکنش دلاری با آن را نداشت.
اتفاق دوم این بود که اقساط پولها دیرتر از موعد تعیین شده به ایران رسید و دلیل آن وجود خطر تنبیه شدن بانکهای طرف حساب ایران مانند بانک مسقط بود. این بانکها از ترس تنبیه شدن توسط دولت آمریکا تمام کارهای خود را با اداره افک وزارت خزانهداری آمریکا هماهنگ کردند. این هماهنگی کردن زمانبر بود، برای همین در دریافت اقساط تاخیر به وجود آمد.
نمونههای دیگر هم از ژنو وجود دارد که بررسی آنها برای فهم پیچیدگی ساختار تحریم مفید است. در نتیجه این ساختار پیچیده و تارعنکبوتی است که بازیگران اقتصادی به راحتی حاضر به همکاری با ایران نمیشوند.
برای آنکه بتوانیم بازیگران اقتصادی را قانع کنیم تا همکاری خود با ایران را آغاز کنند لازم است فضایی شفاف و بدون ابهام درباره تحریمها ایجاد شود. این فضا بدون برداشته شدن کامل تحریمها به صورت حقوقی شکل نخواهد گرفت. تعلیق شدن از آنجا که در دل خود موقت بودن را دارد، پیام روشنی به بازیگران اقتصادی نخواهد داد. از طرف دیگر باقی ماندن برخی از تحریمها همانند آنچه که در ژنو بود نیز کمکی به شفاف شدن فضای تیره حاکم بر اقتصاد ایران نخواهد داشت.
پس لغو حقوقی و یکباره تحریمها میتواند در تغییر فضای حاکم بر ایران در روابط اقتصادی موثر باشد. این کار علاوه بر اینکه بهانهها ممکن را از دولت آمریکا برای ایجاد اختلال در مسیر برداشته شدن تحریمها میگیرد، اثر مهمی در شفاف شدن فضای حاکم بر ایران خواهد داشت. اگر این اتفاق بخواهد رخ دهد تنها در مسیر رسیدن به توافق حاصل خواهد شد و اگر به بعد از توافق موکول شود، هیچ گاه اتفاق نخواهد افتاد. برای همین است که رهبر انقلاب تاکید کردند که برداشته شدن تحریمها موضوع توافق است و نه نتیجهای که قرار است بر آن مترتب شود.
مسعود براتی