قدیم الاسلام ها و جدید الاسلامها/استاد وحید جلیلی
در طول تاریخ ,جدیدالاسلامها خون به دل مجددالجاهلیه ها کرده اند
بحث جدیدالاسلام وقدیمالاسلام در تاریخ اسلام دعوای تازهای نیست و ماجرای خیلی طولانی وسابقهداری است.
یکی از مهمترین فرازهای آن، فراز به حکومت رسیدن امیرالمؤمنین (ع) است که آن زمان هم عدهای از قدیمالاسلامها، خیلی از دست گروهی ازجدیدالاسلامها خون جگر خوردند و در تاریخ ثبت شده است که جدیدالاسلامهایی چون مالک اشتر ها و محمد ابن ابیبکر ها که فضای طبقاتی جامعه آن روز تاب نیاورده بودند، علیه بعضی از مظاهر جاهلیت که در جامعه دینی رخ نموده بود قیام کردند و خون به دل یک عده از قدیم الاسلام ها کردند.
در آن دوره هم فضاسازیهای زیادی علیه جدیدالاسلامها شد وگفته میشد که اینها مشکل جامعه اسلامی هستند که البته در مقابل، آنها هم پاسخهایی داشتند و معتقد بودند که یک جریان جدی در جامعه دینی برای تجدید جاهلیت شکل گرفته و باید در مقابل آنها ایستاد.
تشریفات درباری و اشرافی در بعضی از سطوح قدیمالاسلامها مد شده بود.گرایش به غرب و رومی ها دل خیلی از اینها را برده بود و خیلی جنس حکومت های غربی و اریستوکراسی حاکم بر آنها را می پسندیدند .
اکثرا ثروت های افسانه ای به هم زده بودند ؛ آقازاده هایشان ارث قدیم الاسلامی پدرانشان را از بیت المال می خواستند و برای خود حق ویژهای قائل بودند و ملت را به دو گروه شهروند درجه۱ و درجه ۲ تقسیم کرده بودند و معتقد بودند که پاپتیها و مستضعفین و به قول آنها جدیدالاسلامها حق کمتری در حکومت دارند و تلاش میکردند که آنها را مهار کنند و در آن مقطع البته آن جریان عدالتخواه پرشور به تنگ آمده از جدیدالجاهلیه ها و مجددالجاهلیه ها موفق شد و بسیاری از رسوم جاهلی و رومی را که بزک و توجیه اسلامی شده بود ؛ با محوریت امیرالمومنین برانداخت والبته تفریطی ها در عمل همسویی و هم افزایی افراطی ها و خوارج را به دست آوردند و توانستند تا حدودی انتقام بخشی از قدیم الاسلام ها را از امیرالمومنین(که البته از همه آنها قدیم الاسلام تر بود ولی فرقش با آنها این بود که حکومت را جز برای “الا یقاروا علی کظه ظالم و لا سغب مظلوم ” نمی خواست) بگیرند.
نگاه قران به قدیم الاسلام ها و جدید الاسلامها
جدای از تاریخ اسلام در قرآن هم اگر دقت کنید این دعوای بین قدیمالاسلامها و جدیدالاسلامها طرح شده است که ما در ادبیات امروزی بیشتر با عنوان ریزشها و رویشها از آن یاد میکنیم.
آیه ۵۴ سوره مائده دقیقاً اشاره به همین نکته دارد :” یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ “
ای کسانی که ایمان آورده اید! هر کس از شما از دین خود برگردد [زیانی به خدا نمی رسد، زیرا]به زودی خدا مردمی را می آورد که آنان را دوست می دارد و آنان نیز او را دوست می دارند. در برابر مؤمنان نرم اند و در برابر کافران سرسخت. در راه خدا جهاد می کنند و از ملامت هیچ ملامتگری بیم ندارند. این فضل خداست که آن را به هر که بخواهد می دهد. و خدا گشایشمند و داناست(ترجمه از تفسیر راهنما)
این آیه یک انذار و هشدار خیلی جدی از سوی پروردگار متعال ، خطاب به قدیمالاسلامها است که خداوند به جماعتی که قبلا ایمان آورده بودند خطاب میکند که اگر شما از مبانی دینتان فاصله گرفتید و در
شاخصهای اصلی دینی مردد شدید،اگر معتقد شدید که نباید در برابر کافران سرسختی نشان داد ، اگر معتقد شدید باید مومنین و متدینین را تحقیر و هجو کرد ، فکر نکنید قرآن ارث پدری شماست و دین محتاج و نیازمند شما و اطرافیانتان است. دین یک چشمه جوشان است که میجوشد و همچنان هم خودش را پالایش و تازه میکند و هم قدرت رویش دارد و جوانه های جدیدی را میتواند ارائه کند.
در ابتدای نهضت هم خیلی از قدیم الاسلام ها ؛ حضرت امام و جدید الاسلام های فداکار و پاکباز اطراف او مثل خامنه ای و رفسنجانی و مهدوی کنی و … را مسخره می کردند ولی تاریخ نشان داد که همین ها اسلام را از دست آن مدعیان نجات دادند و البته تاریخ ادامه دارد و سنت های الهی زنده است و در یک نقطه متوقف نمی شود.
این آیه شریفه ویژگی این رویشهای جدیدی که جایگزین آدمهای مردد و مذبذب میشوند را بیان میکند و میفرماید: آنها خدا را دوست دارند و خدا نیز آنها را دوست دارد؛ در برابر کفار عزیز و سرافراز و سرسخت هستند و در برابر مؤمنان متواضع و فروتن هستند؛ در راه خدا جهاد میکنند و از ملامت ملامتگران هراسی و بیمی ندارند، اگرچه ملامتگران در جیبشان انبانی از انگها و تعابیر تند و هجو و تحقیر داشته باشند.
یکی از مفسرین معاصر در کتابش نکات خوبی راجع به همین آیه شریفه دارد که ذکر چند نکته از آن مفید است. ایشان حدود چهل و یک نکته از این آیه برداشت کرده است. در اولین برداشت میگوید از قدیم الاسلام هایی که با اصول اسلام فاصله گرفتهاند اندوه به خودتان راه ندهید و مؤمنان را بشارت میدهد که رویشهایی جایگزین آنها خواهند شد.
نکته دیگری که این مفسر معاصر ارائه کرده این است که میگوید : “پذیرش ولایت و دوستی یهود و نصارا، ارتداد و بازگشت از دین است.” ایشان اینطور از آیه برداشت کرده که برخی از مسلمانان صدر اسلام با پذیرش ولایت و دوستی یهود و نصارا مرتد شدند.
نکته دیگری که ایشان برداشت کرده این است: “فروتنی در برابر اهل ایمان وسرافرازی در مقابل کافران از صفات مومنان واقعی است.” به تعبیر بنده اگر بخواهید ببینید چه کسی مؤمن واقعی است ، چه در میان جدیدالاسلامها و چه در میان قدیمالاسلامها نگاه کنید که موضعش نسبت به اهل ایمان و و متدینین و مقیدین به شرع و دین چیست و نسبت به کفار چیست. با این شاخص میتوانید درجه ایمان او رابسنجید.
نکته دیگری که ایشان استفاده میکند این است که: “مسلمانان در صورت ایجاد رابطه دوستانه با کافران از محبت خداوند محروم خواهند شد ” و البته مفسر محترم منظور از کفار را یهود و نصارا بیان می کند.
بیماردلان سست ایمان، پذیرای دوستی کافران میشوند
و ایشان معتقد است که دوستی با کافران، ناسازگار با عشق به خداست. حتی ایشان بیان میکند که مدعیان اسلام در صورت گرایش به کافران نمیتوانند محبت و عشق به خدا را دارا باشند. در نکته دیگری ضرورت تواضع و افتادگی در مقابل مؤمنان و صلابت و سرافرازی دربرابر کافران را بیان میکند. و باز می گوید:
“برای مبارزه در راه خدا ؛ بیاعتنایی به سرزنش دشمنان در انجام وظایف و مسئولیتهای الهی، لازم است. ” و درجایی دیگر بیان میکند که “سرزنش و جنگ روانی حربه دشمنان دین برای جلوگیری از تلاش مسلمانان در جهت اعتلای دین خداست.” و مؤمنان واقعی هرگز به خاطر سرزنش ملامتگران دست از جهاد و مبارزه برنمیدارند. مؤمنان واقعی
هرگز به خاطر ملامت دشمنان از عشق به خدا دست بردار نیستند و از فروتنی در مقابل مؤمنان و سرافرازی در برابر کافران باز نمیمانند و بعد در نکته دیگری این مفسر محترم میگوید که بیماردلان سست ایمان ، پذیرای ولایت ودوستی کافران میشوند و از فضل خداوند محروم میمانند.
اینها که بیان شد نکاتی بود که مفسر محترم در تفسیر آیه ۵۴ سوره مائده در کتاب تفسیر راهنمای خود آورده است و ایشان کسی نیست جز آقای هاشمی رفسنجانی که به نظرم کتاب بسیار خوبی است و نکات بسیار جالبی را از آیات استفاده کردهاند. امیدواریم توفیق پیدا کنیم همه ؛ هم ما و هم به خصوص خود ایشان به این نکات کتاب مروری داشته باشیم و بهرهمند شویم .