سرکوب غریزه جنسی و شکست دین!!
چرا میان غریزه جنسی و دین فاصله افتاده؟
انسان ها یکسری نیازها دارند. فطرت دارند و نیازهای فطری دارند. دین هم آمده تا نیازها و مخصوصا نیازهای فطری را رفع کند.
ما میدانیم معنویت امری فطری است و نیاز جنسی هم فطری است. چطور میتوان بین دو امر فطری اختلاف باشد؟ دین آمده تا همه نیازها را برطرف کند. همه را اشباع کند.
چطور این مسئله در جامعه ما به حدی رسیده که جوان ها باید یا از دین صرف نظر کنند و به سراغ دوستی ها و یا روابط نامشروع بروند، و یا اینکه غریزه جنسی را سرکوب کنند به دلیل حفظ دین. (البته دین اینگونه نمیگوید)
چطور این دو غریزه به جنگ هم رفته اند؟ جوانی که دست و پایش آنچنان محکم نیست به سراغ روابط میرود و از دینش می ماند. چرا باید چنین تنازعی باشد. چرا باید کسی که دنبال نیاز است از دینش زده شود؟!
چه داریم میکنیم و جامعه چگونه است؟ دین که چنین امری را تایید نمیکند و وجود خودش برای جمع کردن و پاسخ گفتن نیازهاست. اما ما چگونه با آن برخورد کرده ایم که یک جوان به سختی باید این نیازها را جمع کند! سیاه نمایی هم نمیکنیم. شما میتوانید به راحتی بین جوان ها بروید و ببینید در امور جنسی و دین چجور جامعیت برقرار میکنند؟! چجور با آن دو برخورد میکنند؟ آیا به هر دو می توانند رسیدگی کنند.
شکست دین ها جایی رقم میخورد که میان انسان و غریزه ها فاصله بیاندازد. باید بیشتر دقت کنیم اگر دین باعث رفتاری از ما شود، اگر دین باعث شود که ما همیشه به جوان ها گیر بدهیم. اگر باعث شود که ما به جوان ها بگوییم از غریزه جنسی نگو و با هیچ خانمی هم حرف نزن، از طرفی هم شرایط ازدواج مهیا نکنیم، دین پس زده می شود.
باید شرایط را مهیا کرد تا این غریزه به درستی استفاده شود وگرنه با گیر دادن نمیتوان اسلام را حفظ کرد و فکر نکنید اگر توی دانشگاه و یا جامعه سختگیر تر شویم دین را بیشتر حفظ کرده ایم. بلکه باید برای حراست دانشگاه و جامعه در جست و جوی راهکار دیگری باشیم.
با ویژگی هایی که دینمان دارد باید امری باشد مورد پسند جوان ها و چیزی که مشکلشان را حل کند. اما شده مسئله ای برای گیر دادن به جوان ها و ایجاد دشمنی کردن.
سلام.
باتشکر از طرح این مسئله.حال که به بیان معضل پرداختید بهتر بود راه حل هم میدادید.
اسلام ازدواج موقت را برای همین مواقع گذاشته.وقتی شرایط ازدواج دائم نیست و شخص در اضطرار هست این راه حلال بسیار کارگشاست.
جامعه نگرش مثبتی به این مسئله ندارد ولی اصلاً مهم نیست. هنجارهای جامعه تا زمانی ارزش دارند که دین انسان و در واقع حکم خدا را زیر سوال نبرند.ملاک سنجش ما جامعه نیست، کلام خداست.